مذهبی

آخرین مطالب

  • ۱۹ آذر ۹۵ ، ۱۷:۳۸ یار

پربیننده ترین مطالب

  • ۲۷ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۴۲ رحمت
  • ۰۵ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۵۵ ظهور

محبوب ترین مطالب

  • ۰۵ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۵۵ ظهور
  • ۰۸ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۰۴ سفر

مطالب پربحث‌تر

۴۰ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

چه زیبا بهانه ایست 

وگرنه مدافع حرمش عباس است

عاشق
۱۱ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۴۸ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱ نظر

عاشق
۱۱ مرداد ۹۵ ، ۱۶:۳۴ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

همنشین از همنشین رنگ می گیرد، خوشا آنکه با تو همنشین است . . .

ای تیر غمت را دل عشاق نشانه / خلقی به تو مشغول و تو غایب ز میانه

حاجی بره کعبه و من طالب دیدار / او خانه همی جوید و من صاحب خانه . . .

عاشق
۱۱ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۲۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

کیست آن پرده نشین کاینهمه افسانه از اوست
خویش از او ، دوست از او ، دشمن و بیگانه از اوست
به یکی داده خرد بر دگری داده جنون
دانش عاقل از او ، غفلت دیوانه از اوست

عاشق
۱۱ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۰۷ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

ستایش کنم ایزد پاک را / که گویا و بینا کند خاک را
به موری دهد مالش نره شیر / کند پشه بر پیل جنگی دلیر
جهان را بلندی و پستی تویی / ندانم چه ای آنچه هستی تویی

عاشق
۱۱ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۰۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

کوله بارم بر دوش، سفری باید رفت،

سفری بی همراه،

گم شدن تا ته تنهایی محض،

یار تنهایی من با من گفت:

هر کجا لرزیدی،

از سفرترسیدی،

تو بگو، از ته دل

من خدا را دارم...

عاشق
۱۱ مرداد ۹۵ ، ۰۴:۱۲ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

ای بنده تو سخت بی وفایی ،

                 از لطف به سوی ما نیایی

هرگه که ترا دهیم دردی ،

                  نالان شوی و به سویم ایی

هر دم که ترا دهم شفایی ،

                      یاغی شوی و دگر نیایی . . .

ای بنده تو سخت بیوفایی ...

عاشق
۱۱ مرداد ۹۵ ، ۰۴:۰۸ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

خدای من “بهشتی ” دارد، نزدیک ، زیبا ، بزرگ

و به گمانم “دوزخی ” دارد ، کوچک، بعید

و در پی دلیلی ست که ببخشد ما را

گاهی به بهانه یک دعا

عاشق
۱۱ مرداد ۹۵ ، ۰۲:۳۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

یکی از بچه های تخریب مجروح شده بود. وقتی بچه های حمل مجروح او را می بردند، در وسط راه گفته بود: «نگه دارید! چرا مرا دور می کنید؟» بچه ها گفته بودند: «برادرجان تو را از چه چیزی دور می کنیم؟» در جواب گفته بود: «آقا دارد می آید و شما دارید مرا دور می کنید! چرا این کار را می کنید؟»

تا اینکه درجایی یک دفعه خودش را بلند کرده و مثل اینکه دستش را توی گردن کسی بیندازد، دست را به حالت بغل کردن کسی حرکت داده بود و بعد از روی برانکارد روی زمین افتاده بود. همین که او را بلند کرده بودند، دیده بودند که شهید شده است!…

راوی: سیدابوالقاسم حسینی

عاشق
۱۰ مرداد ۹۵ ، ۱۵:۴۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

دلم کمی خدا میخواهد ...

کمی سکوت ...

کمی آخرت ...

دلم دل بریدن میخواهد ...

کمی اشک ...

کمی بهت ...

کمی آغوش آسمانی ...

دلم یک کوچه میخواهد بی بن بست ! و یک خدا ؟!

تا کمی با هم قدم بزنیم

فقط همین ...

خداوندا

عاشق
۱۰ مرداد ۹۵ ، ۱۵:۰۷ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱ نظر